نوشته شده توسط
پاریزدخت در گالری عکس
ناگهان آذرخشی به دل شب افتاد و چنان آتش و نوری شعله کشید که ستم یک جا سوخت.
فریادی در حنجره بشر پیچید و دیوار سکوت را شکست.
از افق های دور
به هنگام سحر
مردی از جنس فجر
با کتابی در دست و تبسم بر لب و دستانی که نوازشگر غم های غریبانه غربت بودند، از…
بیشتر »