آذرخشی در شب...

ناگهان آذرخشی به دل شب افتاد و چنان آتش و نوری شعله کشید که ستم یک جا سوخت.

فریادی در حنجره بشر پیچید و دیوار سکوت را شکست.

از افق های دور

به هنگام سحر

مردی از جنس فجر

با کتابی در دست و تبسم بر لب و دستانی که نوازشگر غم های غریبانه غربت بودند، از راه رسید.

روزمان زیبا شد…

 

(شاعر:جناب آقای حمید رحمانی)

 

* سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، سی و پنجمین بهار گرامی باد *



هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.