معبری از جنس نور

هزاران سال است که زمین داغدار عزیزی است که دیگر هم چون او کسی پا به عرصه نبرد حق و باطل نگذاشته است.کسی چون او حق را نشناخت.اما به راستی چه می شود فقط چند سال بعد از رحلت پیامبر «ص»مردمی که مشتاقانه پذیرای دین محمد«ص» شدند فرزند صالح و جانشین بر حق او را خارج شده از دین میخوانندکمر به قتل او بسته و او را به فجیح ترین وضعیتی به شهادت می رسانندو خود نیز افتخار می کنند .سکوت تمام فضای ذهنم را فرا گرفته است اما دلم می خواهد فریاد بزنم . فریاد بزنم همه سستی هایی را که شمشیر می شود تا آینه رودر روی حسین «ع» قرار بگیرد تمام گناهانی را که تیر و سنگ و نیزه می شود به سوی حسین«ع».حال انکه هر سال ظهر عاشوراخیل عظیمی را در مهلکه ای از گناه می بینم که فقط حسین «ع»لقلقه زبانشان است. سفره هاشان و شکم هاشان انباشته از حرام و دل هاشان و نگاهاشان و زبان هاشان بایزید و یزیدیان.حسین «ع»جان و مال خویش و همه هستی اش را در راه اعتلای حقیقت امر به معروف و نهی از منکر داد تا امر به معروف و نهی از منکر دین زنده بماند.

(هفته نامه ی معراج شهداء-حوزه علمیه نرجسیه-آذر ماه 89)    

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.