با محبت بسیجی ها عذاب پس میدم...

می گفت: ناراحتی من میروم جبهه؟ می گفتم: نه! اگردلم تنگ می شود، همین خوبی های توست که مرا بی قرار می کند. همه بسیجی ها هم همین احساس را نسبت به حاجی داشتند. خودش چیزی نمی گفت اما دفترچه یادداشتی بود که من میدیدم همیشه زیر بغل حاجی است و هر جا می رود آن را با خودش می برد.

یک روز غروب که حاجی آمده بود سربزند، خیلی اصرار کردم بماند و حاجی قبول نمی کرد. در همان حین از نگهبانی مجتمع آمدند گفتند: حاجی تلفن فوری دارد. ایشان لباس پوشیدند، رفت و دفترچه را جا گذاشت . تابرگردد، من بی کار بودم، دفترچه را باز کردم چند نامه داخلش بود که بچه های لشکر برای او نوشته بودند یکی شان نوشته بود: من سر پل صراط جلوی تو را میگیرم. سه ماه است توی سنگرم نشسته ام به عشق رویت روی تو…نامه های دیگر هم شبیه این. وقتی حاجی برگشت گفتم: تو همین الان باید بروی! گفت: اتفاقا تلفن از طرف بچه های خودمان بود، بهشان گفتم امشب نمی آیم . گفتم: نه، حتما باید بروی، همین الان! حاجی شروع کرد  مسخره کردن من که« ما بالاخره نفهمیدیم بمانیم یا برویم؟ چه کنم؟ تو چی می خواهی؟ گفتم: «راستش من این نامه ها را خواندم.»

حاجی ناراحت شد، گفت:« اینها اسراری است بین من و بچه ها. نمی خواستم اینها را بفهمی.» بعد سر تکان داد وگفت:«تو فکر نکن من این قدر آدم با لیاقتی هستم. این بزرگی خود بچه هاست. من یک گناهی به درگاه خداوند کرده ام که باید با محبت این ها عذاب پس بدهم.» گریه اش گرفت، گفت: « وگرنه؛ من کی ام که این ها برایم نامه بنویسند؟» خیلی رقت قلب داشت و این از ایمان زیاد او بود.


                                                                                                                                                                                                                     «همسر شهید همت»

*شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات*

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.