الهی تو را می خوانم...

*الهی! عرفه‏ام، باحضرت اباعبدالله الحسین( علیه‏السلام )از عرفات کوچ کرد و رحل اقامت در کربلاگزید؛ پس تو رامی خوانم به زبانی که امامم حسین (علیه‏السلام )در روز عرفه و در ودایش با سرزمین عرفات خواند.


*الهی تو را می‏خوانم، با اشک‏هایی که به ترنم آخرین نوای آسمانی مولایم حسین (علیه‏السلام )در روز عرفه، بر صورت شرمسارم روان شده است.


*الهی! تو را می‏خوانم به پاکی و خلوص بندگی در صحرای عرفات، به تکاپوی حاجیان؛ آن‏گاه که جان مشتاق را برای لقای تو روانه آسمان زلال عرفه می‏کنند.


*خدای من! دلم برای آشنایی و آشتی با تو، بی‏تاب‏تر از همیشه است و تنها دارایی‏ام در پیشگاه تو، دعایی است که به آن وعده اجابت داده‏ای.
چگونه تو را دریابم و کدام باد موافق، این خس دورافتاده از آستانت را به کوی شناخت و دلدادگی به تو رهنمون می‏سازد؟

*الهی! تو نوری؛ آشکارتر از آنی که به مدد آثار خلقتت، شناخته شوی.

تو نوری و روشن‏تر از آنی که در پناه سایه درآیی.


*خدای من! چه وقت از دیده‏ام نهان شدی تا برای اثبات بودن تو، دست به دامن برهان و استدلال ببرم؟
تو آنقدر ظاهری که رسیدن به تو از راه مشاهده آثارت، راه دراز پیمودن و به بیراهه رفتن است.


*پس خدای من! چنان به عشق خود مرا بنواز و یاری‏ام کن تا دیده‏ام؛ به فراتر از نشانه‏هایت دل مشغول دارد و از درک نور تو که آفاق را روشن کرده، بازنماند.

*بارالها! چنان خود را به من بنما که بی‏واسطه و با شهود قلب، شیفته جمال نورانی تو شوم…

 


 



هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.